ستاره‌ای که متولد شد (بخش اول): دو مرد، یک رویا و تولد اتومبیل

مقدمه: دنیای پیش از اتومبیل، رویای یک حرکت مستقل

تاریخچه مرسدس بنز : برای درک عظمت کاری که بنیان‌گذاران مرسدس-بنز انجام دادند، باید برای لحظه‌ای به دنیای قرن نوزدهم سفر کنیم. دنیایی که در آن، سرعت حرکت انسان محدود به تاخت و تاز اسب‌ها بود. شهرها با صدای برخورد سم اسبان بر سنگفرش‌ها و بوی فضولات آن‌ها تعریف می‌شد. سفرهای طولانی، هفته‌ها و ماه‌ها به طول می‌انجامید و ایده‌ی یک “کالسکه بدون اسب” که با نیروی درونی خود حرکت کند، بیشتر شبیه به یک داستان علمی-تخیلی بود تا یک واقعیت قابل دسترس. در چنین دنیایی، دو مهندس آلمانی، در دو کارگاه کاملاً مجزا و بدون اطلاع از وجود یکدیگر، در حال جرقه زدن به شعله‌های یک انقلاب بودند. انقلابی که چهره تمدن بشری را برای همیشه دگرگون کرد. این بخش از مقاله، به ریشه‌ها و سرآغاز تاریخچه مرسدس بنز می‌پردازد. ما در اینجا داستان زندگی، چالش‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌های دو مردی را روایت می‌کنیم که با نبوغ، پشتکار و باوری تزلزل‌ناپذیر به رویای خود، صنعت اتومبیل را به جهان هدیه دادند: کارل بنز و گوتلیب دایملر. داستان آن‌ها، داستان تولد یک ایده است؛ ایده‌ای که امروز ما آن را بدیهی می‌پنداریم، اما در زمان خود، یک جهش بزرگ برای بشریت بود.

کارل بنز: مخترع عمل‌گرا و پدر خودروی یکپارچه

کارل فریدریش بنز، که در سال ۱۸۴۴ در خانواده‌ای فقیر در شهر کارلسروهه آلمان به دنیا آمد، نمونه کاملی از یک کارآفرین مصمم بود. پدرش، یک راننده لوکوموتیو، تنها دو سال پس از تولد او در اثر ذات‌الریه از دنیا رفت. مادر فداکار او با کار سخت، هزینه تحصیل پسر باهوشش را در رشته مهندسی مکانیک فراهم کرد. کارل پس از فارغ‌التحصیلی، در شرکت‌های مختلفی مشغول به کار شد، اما روحیه خلاق و مستقل او، هرگز با چهارچوب‌های کارمندی سازگار نبود. او یک رویا در سر داشت: ساخت یک وسیله نقلیه کامل که موتور و شاسی آن به صورت یکپارچه طراحی شده باشند.
تولد موتور دو زمانه در میان بحران‌های مالی
بنز در سال ۱۸۷۱، با سرمایه حاصل از جهیزیه همسرش، برتا بنز، یک کارگاه کوچک ریخته‌گری و مکانیکی را در شهر مانهایم تأسیس کرد. سال‌های ابتدایی کسب‌وکار او با مشکلات مالی شدید و بحران‌های متعدد همراه بود. شریک او غیرقابل اعتماد بود و بانک‌ها تهدید به مصادره اموالش می‌کردند. با این حال، کارل با حمایت بی‌دریغ همسرش، تمام تمرکز خود را بر روی ساخت یک موتور احتراق داخلی قابل اعتماد گذاشت. پس از سال‌ها تلاش طاقت‌فرسا، او سرانجام در شب سال نوی ۱۸۷۹، موفق شد اولین موتور دو زمانه بنزینی خود را با موفقیت روشن کند. صدای منظم و قدرتمند این موتور، نویدبخش آینده‌ای روشن بود و اولین موفقیت بزرگ در تاریخچه مرسدس بنز را رقم زد.
بنز پتنت-موتورواگن: اولین خودروی واقعی جهان
پس از موفقیت در ساخت موتور، کارل بنز تمام تمرکز خود را بر روی ساخت یک وسیله نقلیه کامل گذاشت. نبوغ اصلی او در همین نکته نهفته بود. برخلاف دیگران که سعی داشتند موتور را به یک کالسکه معمولی متصل کنند، بنز خودرو را به عنوان یک سیستم یکپارچه می‌دید. او یک شاسی سبک سه‌چرخه را از لوله‌های فولادی طراحی کرد. او موتور چهار زمانه جدید خود را که تنها ۰.۷۵ اسب بخار قدرت داشت، به صورت افقی در قسمت عقب آن نصب نمود تا مرکز ثقل خودرو پایین بماند. این خودرو دارای نوآوری‌های شگفت‌انگیزی مانند سیستم جرقه‌زنی الکتریکی با ولتاژ بالا، سیستم خنک‌کننده آبی تبخیری (ترموستیفون) و یک سیستم فرمان‌پذیری کامل بود. در ۲۹ ژانویه سال ۱۸۸۶، کارل بنز اختراع خود را با نام “Benz Patent-Motorwagen” (خودروی موتوری ثبت شده بنز) و با شماره ثبت DRP 37435، به ثبت رساند. این سند، شناسنامه رسمی و قانونی اولین خودروی احتراق داخلی در جهان است. این وسیله دیگر یک کالسکه موتوردار نبود؛ بلکه یک “اتومبیل” واقعی بود که تمام اجزای آن از ابتدا برای حرکت خودکار طراحی شده بودند.
سفر تاریخی برتا بنز: یک ماجراجویی ۱۰۶ کیلومتری
با وجود این اختراع شگفت‌انگیز، جامعه آن روز آلمان با ترس و تردید به این وسیله نقلیه پرسروصدا و بدبو نگاه می‌کرد. مردم آن را یک اسباب‌بازی خطرناک و غیرقابل اعتماد می‌دانستند و فروش بسیار ناچیز بود. کارل بنز که ذاتا فردی محتاط بود، در حال ناامید شدن از تجاری‌سازی اختراعش بود. در این نقطه، همسر فداکار و ماجراجوی او، برتا بنز، دست به اقدامی تاریخ‌ساز زد. او که ایمانی کامل به کار همسرش داشت، تصمیم گرفت تا قابلیت اطمینان این خودرو را به صورت عملی به تمام جهان نشان دهد. در یک صبح آگوست سال ۱۸۸۸، برتا بدون اطلاع همسرش، دو پسر ۱۴ و ۱۵ ساله خود را سوار سومین مدل از موتورواگن کرد و یک سفر جاده‌ای ۱۰۶ کیلومتری را از مانهایم به سمت خانه مادری‌اش در شهر فورتزهایم آغاز نمود. این سفر، که اولین سفر جاده‌ای طولانی در تاریخ بشر است، پر از چالش‌های فنی بود. در طول مسیر، لوله سوخت گرفت و برتا با یک سنجاق کلاه بلند، آن را باز کرد. زنجیر خودرو پاره شد و او از یک آهنگر در راه کمک گرفت. مهم‌تر از همه، بنزین خودرو تمام شد. برتا به داروخانه‌ای در شهر ویزلوخ مراجعه کرد و مقداری “لیگروئین” که یک حلال نفتی و در آن زمان به عنوان ماده پاک‌کننده فروخته می‌شد، به عنوان سوخت خریداری کرد. به این ترتیب، آن داروخانه به اولین پمپ بنزین تاریخ تبدیل شد!

گوتلیب دایملر و ویلهلم مایباخ: پیشگامان موتورهای پرسرعت

همزمان با تلاش‌های کارل بنز در مانهایم، در شهر اشتوتگارت، یک زوج مهندسی دیگر در حال نوشتن بخش دیگری از تاریخچه مرسدس بنز بودند. گوتلیب دایملر، یک مهندس باتجربه و مدیر فنی سابق، به همراه ویلهلم مایباخ، یک طراح جوان و نابغه که بعدها به “پادشاه طراحان” شهرت یافت، رویکرد متفاوتی داشتند.
فلسفه موتور جهانی و پرسرعت
برخلاف بنز که بر روی یک وسیله نقلیه کامل تمرکز داشت، هدف اصلی دایملر و مایباخ، ساخت یک موتور احتراق داخلی سبک، کوچک، و با دور موتور بالا بود که بتوان از آن به عنوان یک نیروی محرکه جهانی استفاده کرد. آن‌ها قصد داشتند این موتور را بر روی هر وسیله‌ای، از قایق و درشکه گرفته تا بالن و سورتمه، نصب کنند. آن‌ها به دنبال خلق یک موتور универсальный بودند.
موتور “ساعت پدربزرگ” و اولین‌های تاریخ
در سال ۱۸۸۵، این زوج موفق به ساخت یک موتور چهار زمانه تک سیلندر عمودی شدند که به دلیل شکل ظاهری‌اش، به “موتور ساعت پدربزرگ” (Grandfather Clock Engine) شهرت یافت. این موتور با دور موتور ۶۰۰ دور در دقیقه، بسیار سریع‌تر از موتور بنز بود. آن‌ها برای آزمایش این موتور، ابتدا آن را بر روی یک وسیله دوچرخ چوبی نصب کردند و به این ترتیب، “Reitwagen” یا همان اولین موتورسیکلت بنزینی جهان را در سال ۱۸۸۵ خلق نمودند. یک سال بعد، در ۱۸۸۶، دایملر یک کالسکه چهارچرخ خریداری کرد و موتور پیشرفته‌تر ۱.۵ اسب بخاری خود را بر روی آن نصب نمود. این وسیله، اولین خودروی چهارچرخ جهان بود. این دو مسیر موازی بنز و دایملر، که هرگز در طول حیاتشان یکدیگر را ملاقات نکردند، سرانجام چندین دهه بعد به یکدیگر رسیدند و با ادغام شرکت‌هایشان، این برند افسانه‌ای را خلق کردند..

ستاره‌ای که متولد شد (بخش دوم): تولد نام “مرسدس” و اتحاد دو رقیب

مقدمه: از رقابت تا یک نام افسانه‌ای

معرفی Mercedes Benz در بخش اول، ما با داستان دو مسیر موازی و مستقل در تاریخچه مرسدس بنز آشنا شدیم: شرکت Benz & Cie در مانهایم با تمرکز بر ساخت خودروهای کامل و یکپارچه، و شرکت Daimler-Motoren-Gesellschaft (DMG) در اشتوتگارت با تمرکز بر ساخت موتورهای قدرتمند و پرسرعت. این دو شرکت به بزرگترین رقبای یکدیگر در بازار نوپای آلمان تبدیل شدند. اما در این بخش، خواهیم دید که چگونه نام مشهورترین محصول شرکت دایملر، نه از ذهن یک مهندس، بلکه از اشتیاق یک تاجر و راننده مسابقه و به نام دختر محبوبش متولد شد. این بخش از مقاله، یک فصل کلیدی و حیاتی در تاریخچه مرسدس بنز است. ما در اینجا شاهد شکل‌گیری هویت برند (“مرسدس”) و هویت شرکت (“بنز”) به صورت جداگانه هستیم. این دو هویت قدرتمند، در نهایت پس از پشت سر گذاشتن چالش‌های فراوان، با یکدیگر متحد شدند تا یکی از ماندگارترین و معتبرترین نام‌های تجاری در تاریخ صنعت را خلق کنند.

امیل جلینک: مردی که نام دخترش را جهانی کرد

داستان تولد نام “مرسدس” به طور کامل با داستان یک شخصیت کاریزماتیک، ثروتمند و تأثیرگذار گره خورده است: امیل جلینک. او یک تاجر و دیپلمات موفق اتریشی بود که به عنوان یک کاتالیزور، مسیر شرکت دایملر را برای همیشه تغییر داد.
یک تاجر، دیپلمات و عاشق سرعت
امیل جلینک در اواخر قرن نوزدهم، در شهر نیس در سواحل زیبای فرانسه زندگی می‌کرد. این شهر در آن زمان، پاتوق ثروتمندان، اشراف و افراد بانفوذ اروپایی بود. جلینک با مشاهده اولین خودروهای تولیدی شرکت دایملر، به سرعت به این پدیده جدید علاقه‌مند شد، اما به عنوان یک مشتری، از عملکرد آن‌ها راضی نبود. او معتقد بود که این خودروها کند، سنگین و غیرقابل اعتماد هستند. جلینک با استفاده از ثروت و نفوذ خود، نه تنها به یکی از بزرگترین مشتریان دایملر تبدیل شد، بلکه به یک منتقد و مشاور فنی سخت‌گیر برای مهندسان آن شرکت، به خصوص نابغه‌ای به نام ویلهلم مایباخ، بدل گشت. او به طور مداوم به اشتوتگارت سفر می‌کرد و از مهندسان می‌خواست تا خودروهایی سریع‌تر، سبک‌تر و با مرکز ثقل پایین‌تر برای او بسازند. جلینک به تدریج به عنوان نماینده فروش و توزیع‌کننده خودروهای دایملر در فرانسه، اتریش-مجارستان و آمریکا نیز فعالیت خود را آغاز کرد. او تنها به شرطی حاضر به فروش این خودروها بود که شرکت دایملر، مدل‌هایی قدرتمند و مناسب برای مسابقه را نیز برای او تولید کند. این چرخه بازخورد بین یک مشتری ثروتمند و یک شرکت مهندسی، منجر به یک جهش بزرگ در طراحی خودرو شد.
“مرسدس”: نامی برای پیروزی و ظرافت
امیل جلینک علاقه شدیدی به شرکت در مسابقات اتومبیل‌رانی داشت که در آن دوران در اطراف شهر نیس بسیار محبوب بود. او برای شرکت در این مسابقات، از یک نام مستعار استفاده می‌کرد تا هویت دیپلماتیک و تجاری‌اش پنهان بماند. نام مستعار او، “مسیو مرسدس” (Monsieur Mercédès) بود. مرسدس، نام دختر ۱۰ ساله عزیز و محبوب او بود. این نام اسپانیایی که به معنای “ظرافت و وقار” است، از نظر جلینک برایش شانس می‌آورد. او با خودروهای دایملر که با نام “مرسدس” در مسابقات شرکت می‌کرد، به پیروزی‌های متعددی دست یافت. این موفقیت‌ها باعث شد تا نام “مرسدس” در میان تماشاگران و علاقه‌مندان به اتومبیل‌رانی، حتی از نام خود شرکت “دایملر” نیز مشهورتر شود. مردم و روزنامه‌نگاران، خودروهای پیروز دایملر را با نام “خودروهای مرسدس” می‌شناختند.
مرسدس 35 hp: اولین خودروی مدرن تاریخ
موفقیت‌های جلینک و فشارهای مداوم او بر روی شرکت دایملر، سرانجام نتیجه داد. او به مدیران شرکت قول داد که اگر یک مدل کاملاً جدید و انقلابی را طبق مشخصات او بسازند، تعداد ۳۶ دستگاه از آن را پیش‌خرید خواهد کرد (یک سفارش عظیم در آن زمان). ویلهلم مایباخ، نابغه طراحی دایملر، این چالش را پذیرفت. نتیجه کار او، خودروی “مرسدس 35 hp” بود که در سال ۱۹۰۱ به جلینک تحویل داده شد. این خودرو یک جهش کوانتومی در مهندسی بود. مایباخ در این مدل از یک شاسی فولادی پرس‌شده، فاصله محوری بلندتر، مرکز ثقل بسیار پایین و یک رادیاتور لانه‌زنبوری بسیار کارآمد استفاده کرد. این خودرو در مسابقات هفته سرعت نیس در سال ۱۹۰۱، تمام رقبا را به معنای واقعی کلمه نابود کرد. عملکرد آن به قدری برتر و پیشرفته بود که دبیر کل کلوپ اتومبیل فرانسه پس از دیدن آن گفت: “ما وارد دوران مرسدس شده‌ایم.” این موفقیت خیره‌کننده، مدیران دایملر را متقاعد کرد تا در سال ۱۹۰۲، نام “مرسدس” را به عنوان یک برند تجاری رسمی برای تمام خودروهای سواری خود به ثبت برسانند. این لحظه، یک نقطه عطف کلیدی در تاریخچه مرسدس بنز بود.

اتحاد در دوران بحران: شکل‌گیری شرکت دایملر-بنز AG

پس از پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸، آلمان با یک بحران اقتصادی ویرانگر و بی‌سابقه روبرو شد. معاهده ورسای، غرامت‌های سنگین جنگی و پدیده “ابر تورم” که ارزش پول ملی آلمان را تقریباً به صفر رسانده بود، بسیاری از شرکت‌های صنعتی بزرگ را تا آستانه ورشکستگی کامل پیش برد.
یک ازدواج مصلحتی برای بقا
در این شرایط بحرانی، بازار فروش کالاهای لوکس مانند اتومبیل، تقریباً از بین رفته بود. دو شرکت رقیب یعنی DMG (صاحب برند مرسدس) و Benz & Cie، با وجود رقابت شدید، هر دو با مشکلات مالی عمیقی دست و پنجه نرم می‌کردند. مدیران هر دو شرکت به این نتیجه رسیدند که تنها راه برای زنده ماندن در این طوفان اقتصادی، اتحاد و ادغام منابع است. این ادغام، یک اتحاد دوستانه نبود، بلکه یک “ازدواج مصلحتی” و یک تصمیم کاملاً استراتژیک برای بقا بود. مذاکرات از سال ۱۹۲۴ آغاز شد و سرانجام در ۲۸ ژوئن سال ۱۹۲۶، این دو غول صنعت خودروسازی آلمان با یکدیگر ادغام شده و شرکت جدید “دایملر-بنز AG” را تأسیس کردند.
تولد یک برند و یک لوگو: مرسدس-بنز و ستاره سه پر
با تأسیس شرکت جدید، یک برند تجاری جدید نیز متولد شد. مدیران تصمیم گرفتند تا با ترکیب نام مشهورترین محصول شرکت دایملر یعنی “مرسدس” و نام خانوادگی اسطوره صنعت خودرو یعنی “بنز”، برند جدید “مرسدس-بنز” را خلق کنند. این نام، هم به میراث هر دو شرکت احترام می‌گذاشت و هم از شهرت جهانی نام مرسدس بهره می‌برد. لوگوی این شرکت جدید نیز حاصل یک ترکیب هوشمندانه بود. طراحان، لوگوی “ستاره سه پر” شرکت دایملر را که نمادی از تسلط موتورهای ساخت این شرکت بر “زمین، دریا و آسمان” بود، با لوگوی “تاج گل برگ بو” شرکت بنز که نمادی از پیروزی در مسابقات بود، ادغام کردند. ستاره سه پر در مرکز قرار گرفت و تاج گل، حلقه‌ای به دور آن شد. به این ترتیب، یکی از شناخته‌شده‌ترین و معتبرترین لوگوهای جهان متولد شد و فصل جدیدی در تاریخچه مرسدس بنز آغاز گردید.

ستاره‌ای که متولد شد (بخش سوم): افسانه پیکان‌های نقره‌ای و تولد دوباره از خاکستر

مقدمه: از اتحاد تا سلطه و سپس ویرانی

معرفی Mercedes Benz silver arrow در بخش قبلی، ما شاهد بودیم که چگونه دو شرکت رقیب یعنی دایملر و بنز، در بحبوحه بحران اقتصادی آلمان پس از جنگ جهانی اول، با یکدیگر متحد شدند و شرکت قدرتمند “دایملر-بنز AG” را با برند تجاری “مرسدس-بنز” خلق کردند. این شرکت جدید که حاصل ترکیب قدرت مهندسی بنز و نوآوری‌های دایملر بود، به سرعت آماده شد تا نه تنها بازار خودروهای لوکس، بلکه پیست‌های مسابقه اتومبیل‌رانی را نیز به تسخیر خود درآورد. این بخش از تاریخچه مرسدس بنز، داستان فراز و فرودهای شدید این برند در دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ میلادی است. ما ابتدا به دوران طلایی و پرافتخار “پیکان‌های نقره‌ای” و سلطه بی‌چون و چرای آن‌ها بر مسابقات جایزه بزرگ اروپا می‌پردازیم. سپس، با وقوع جنگ جهانی دوم، شاهد ویرانی کامل این امپراتوری صنعتی خواهیم بود. در نهایت، داستان الهام‌بخش تلاش این شرکت برای برخاستن دوباره از میان آوار و خاکستر جنگ و برداشتن اولین گام‌ها برای تولدی دوباره را روایت خواهیم کرد.

عصر پیکان‌های نقره‌ای (Silver Arrows): سلطه بر پیست‌های مسابقه اروپا

دهه ۱۹۳۰ میلادی، بدون شک یکی از پرافتخارترین دوران در تاریخچه مرسدس بنز است. در این دهه، دولت آلمان با اهداف تبلیغاتی و برای به رخ کشیدن قدرت مهندسی کشور، سرمایه‌گذاری عظیمی بر روی تیم‌های مسابقه‌ای مرسدس-بنز و رقیب اصلی‌اش یعنی “اتو یونیون” انجام داد. این حمایت دولتی، منجر به یک رقابت فنی شگفت‌انگیز و خلق برخی از قدرتمندترین و پیشرفته‌ترین خودروهای مسابقه‌ای تاریخ شد.
داستان تولد افسانه “پیکان نقره‌ای”
این لقب افسانه‌ای، در جریان یک اتفاق بسیار جالب و دراماتیک متولد شد. در سال ۱۹۳۴، مرسدس-بنز از خودروی مسابقه‌ای جدید خود، مدل W 25، برای شرکت در مسابقه معتبر جایزه بزرگ نوربرگ‌رینگ رونمایی کرد. طبق قوانین جدید مسابقات، وزن خودروها بدون احتساب راننده، سوخت و لاستیک‌ها، نباید از ۷۵۰ کیلوگرم بیشتر می‌شد. یک روز قبل از مسابقه، مسئولان فنی تیم در حین وزن‌کشی رسمی، با وحشت متوجه شدند که خودروی W 25، یک کیلوگرم سنگین‌تر از حد مجاز است و در آستانه حذف شدن از مسابقه قرار دارد. در آن لحظات پراسترس، “آلفرد نویباوئر”، مدیر افسانه‌ای و کاردان تیم مسابقه مرسدس، یک ایده درخشان و جسورانه به ذهنش رسید. او به تیم خود دستور داد تا در تمام طول شب، با استفاده از سمباده و کاردک، تمام رنگ سفید بدنه خودرو را که رنگ ملی مسابقات آلمان بود، بتراشند. کارگران در تمام طول شب، با زحمتی طاقت‌فرسا، لایه به لایه رنگ را از روی بدنه آلومینیومی خودرو پاک کردند. صبح روز بعد، خودروی W 25 با بدنه‌ای نقره‌ای و درخشان که رنگ فلز خام آلومینیوم بود، دوباره روی باسکول قرار گرفت و دقیقاً ۷۵۰ کیلوگرم وزن داشت. آن خودروی نقره‌ای نه تنها در مسابقه شرکت کرد، بلکه با رانندگی “مانفرد فون براخیتش” به پیروزی رسید و به این ترتیب، افسانه “پیکان‌های نقره‌ای” متولد شد.
سلطه بی‌چون و چرا و رانندگان افسانه‌ای
در سال‌های بعد، یعنی از ۱۹۳۴ تا شروع جنگ جهانی دوم در ۱۹۳۹، تیم‌های آلمانی مرسدس-بنز و اتو یونیون، سلطه‌ای بی‌چون و چرای بر مسابقات جایزه بزرگ اروپا داشتند. خودروهای آن‌ها به قدری سریع‌تر و پیشرفته‌تر از رقبای ایتالیایی (آلفارومئو) و فرانسوی (بوگاتی) بودند که این دوره از مسابقات به “عصر فرمول آلمانی” شهرت یافت. ستاره اصلی تیم مرسدس-بنز در این دوران، راننده افسانه‌ای، “رودولف کاراچیولا” بود. او که به “استاد باران” (Regenmeister) شهرت داشت، به دلیل مهارت بی‌نظیرش در رانندگی بر روی سطوح خیس و لغزنده، سه بار قهرمان مسابقات جایزه بزرگ اروپا با پیکان‌های نقره‌ای شد و نام خود را به عنوان یکی از پرافتخارترین رانندگان در تاریخچه مرسدس بنز ثبت کرد.

شاهکارهای پیش از جنگ: نمادهای تجمل و قدرت

موفقیت‌های مرسدس-بنز در این دوران تنها به پیست‌های مسابقه محدود نمی‌شد. این شرکت با تولید خودروهای سواری فوق لوکس، همچنان در بازار خودروهای تجملاتی نیز پیشرو بود. اوج هنر، مهندسی و تجمل این شرکت در دهه ۱۹۳۰، در دو مدل افسانه‌ای 500K و جانشین قدرتمندتر آن یعنی 540K خلاصه می‌شود.
مرسدس بنز 500K و 540K: اوج هنر طراحی
این خودروها نمادهای واقعی شکوه و ابهت در دوران خود بودند. مهندسان این مدل‌ها را بر روی یک شاسی بسیار بزرگ و مستحکم ساختند. طراحان نیز با استفاده از خطوط کشیده و روان، گلگیرهای منحنی و جلوپنجره کرومی عظیم، ظاهری بسیار باوقار و هنرمندانه برای آن‌ها خلق کردند. این خودروها در نسخه‌های مختلفی مانند کوپه، کابریولت و رودسترهای بسیار کمیاب و ارزشمندی مانند “Spezial-Roadster” تولید می‌شدند. این مدل‌ها خودروی اختصاصی ثروتمندان، سران کشورها و ستاره‌های هالیوود بودند.
نوآوری فنی: موتورهای سوپرشارژردار (Kompressor)
حرف “K” در نام این مدل‌ها، مخفف کلمه آلمانی “Kompressor” به معنای سوپرشارژر است. این یک نوآوری فنی بسیار پیشرفته در آن زمان بود. سوپرشارژر، با فشرده کردن هوا و تزریق آن به داخل موتور، قدرت آن را به صورت آنی و چشمگیر افزایش می‌داد. راننده با فشار دادن پدال گاز تا انتها، می‌توانست این سیستم را فعال کرده و با یک افزایش قدرت ناگهانی، به راحتی سبقت بگیرد. موتور هشت سیلندر خطی مدل 540K با کمک این سیستم، قدرتی معادل ۱۸۰ اسب بخار تولید می‌کرد که آن را به یکی از قدرتمندترین خودروهای جاده‌ای زمان خود تبدیل می‌نمود. این مهندسی پیشرفته، بخش مهمی از تاریخچه مرسدس بنز را شکل می‌دهد.

بازسازی پس از جنگ جهانی دوم: شروع دوباره از صفر

جنگ جهانی دوم یک دوره تاریک در تاریخچه مرسدس بنز و کل صنعت آلمان بود. با پایان جنگ در سال ۱۹۴۵، این شرکت تقریباً به طور کامل نابود شده بود.
ویرانی کامل کارخانه‌ها
بمباران‌های سنگین و مداوم نیروهای متفقین، کارخانه‌های اصلی دایملر-بنز در اشتوتگارت را به تلی از آوار تبدیل کرده بود. تقریباً تمام ماشین‌آلات، ابزارها و نقشه‌های فنی از بین رفته بودند. در یکی از گزارش‌های هیئت مدیره در سال ۱۹۴۵ آمده است: “شرکت دایملر-بنز دیگر وجود خارجی ندارد.” به نظر می‌رسید که ستاره سه پر برای همیشه خاموش شده است.
مدل 170 V: اولین قدم برای بازگشت
اما مهندسان و کارگران وفادار این شرکت، تسلیم نشدند. آن‌ها با جمع‌آوری قطعات یدکی باقی‌مانده از دوران قبل از جنگ و تعمیر ماشین‌آلات آسیب‌دیده، تولید اولین خودروی پس از جنگ را آغاز کردند. این خودرو، مدل ساده و کوچک 170 V بود که طراحی آن به قبل از جنگ بازمی‌گشت. این مدل شاید یک خودروی پیشرفته یا لوکس نبود، اما تولید آن مانند یک معجزه بود. این خودروی ساده و قابل اعتماد، چرخ‌های کارخانه را دوباره به حرکت درآورد، برای کارگران شغل ایجاد کرد و مهم‌تر از همه، درآمد و سرمایه لازم را برای شروع دوباره تحقیقات و طراحی مدل‌های جدید فراهم نمود. مدل 170 V، نماد اراده و تولد دوباره مرسدس-بنز از میان خاکسترهاست.

ستاره‌ای که متولد شد (بخش چهارم): معجزه اقتصادی و انقلاب در ایمنی خودرو

مقدمه: بازگشت به اوج قدرت

معرفی Mercedes Benz دهه ۱۹۵۰ میلادی، دهه شگفتی‌ها برای آلمان و مرسدس-بنز بود. در دورانی که به “معجزه اقتصادی آلمان” (Wirtschaftswunder) شهرت یافت، این کشور جنگ‌زده با سرعتی باورنکردنی خود را بازسازی کرد و به یکی از قدرت‌های صنعتی جهان تبدیل شد. این رونق اقتصادی، بازاری تشنه برای کالاهای باکیفیت و لوکس ایجاد کرد و مرسدس-بنز در بهترین موقعیت ممکن برای پاسخ به این تقاضا قرار داشت. این شرکت در این دوران، نه تنها به طور کامل خود را از ویرانه‌های جنگ بازسازی کرد، بلکه با یک جهش بلند، به جایگاهی حتی فراتر از دوران پیش از جنگ خود دست یافت. مهندسان مرسدس-بنز در این دوره، با معرفی برخی از نمادین‌ترین و زیباترین خودروهای تاریخ و مهم‌تر از آن، با تعریف دوباره مفهوم “ایمنی خودرو”، فصل جدید و بسیار درخشانی را در تاریخچه مرسدس بنز رقم زدند. این دوران، عصر تثبیت هویت مدرن این برند به عنوان نمادی از تجمل، دوام و پیشگامی در فناوری ایمنی بود.

مدل 300 SL “گالوینگ”: تولد یک سوپراسپرت جاودانه

در اوایل دهه ۵۰، مرسدس-بنز با یک تیم مسابقه‌ای قدرتمند به پیست‌ها بازگشت. خودروی مسابقه‌ای جدید آن‌ها، مدل W194، با پیروزی‌های چشمگیر در مسابقات معتبری مانند ۲۴ ساعته لمان در فرانسه و کاررا پانامریکانا در مکزیک، توجه تمام جهان را به خود جلب کرد.
از پیست مسابقه تا جاده‌های آمریکا
موفقیت‌های این خودروی مسابقه‌ای، توجه یک واردکننده و تاجر خودروی بانفوذ آمریکایی به نام “مکس هافمن” را به خود جلب کرد. هافمن که بازار تشنه آمریکا برای خودروهای اسپرت اروپایی را به خوبی می‌شناخت، به مدیران مرسدس-بنز در اشتوتگارت یک پیشنهاد جسورانه داد. او تضمین داد که اگر آن‌ها یک نسخه جاده‌ای و شهری از این قهرمان مسابقات را بسازند، او به تنهایی تعداد ۱۰۰۰ دستگاه از آن را در آمریکا پیش‌فروش خواهد کرد. این یک سفارش عظیم و وسوسه‌انگیز بود که مدیران مرسدس نمی‌توانستند آن را رد کنند.
درهای بال پرنده: یک ضرورت مهندسی، نه یک انتخاب ظاهری
نتیجه این تصمیم، خلق یکی از زیباترین و نمادین‌ترین خودروهای تمام تاریخ بود: مرسدس-بنز 300 SL “گالوینگ” (به معنای بال مرغ دریایی). دلیل اصلی طراحی درهای این خودرو که به سمت بالا باز می‌شدند، صرفاً زیبایی و خودنمایی نبود، بلکه یک ضرورت مهندسی بود. برای کاهش وزن و افزایش استحکام، مهندسان از یک شاسی فضایی (Space-frame) بسیار سبک و مستحکم استفاده کردند. این شاسی مانند یک قفس پرندگان سبک بود، اما میله‌های آن از کناره‌های خودرو بالا می‌آمدند و نصب درهای معمولی را غیرممکن می‌کردند. بنابراین، راه‌حل خلاقانه باز شدن درها به سمت بالا، تنها راه ممکن بود.
اولین خودرو با تزریق سوخت مستقیم
علاوه بر طراحی منحصربه‌فرد، 300 SL از نظر فنی نیز یک خودروی انقلابی بود. این مدل، اولین خودروی سواری تولید انبوه در جهان بود که از سیستم نوآورانه “تزریق سوخت مستقیم” (Direct Fuel Injection) بهره می‌برد. این تکنولوژی که مستقیماً از موتورهای هواپیمای جنگنده مسرشمیت در جنگ جهانی دوم به عاریت گرفته شده بود، بازدهی و قدرت موتور را به شکل چشمگیری نسبت به کاربراتورهای رایج در آن زمان افزایش می‌داد. این برتری فنی، یک امضای همیشگی در تاریخچه مرسدس بنز است.

سری پونتون و فین‌تیل: پایه‌گذاران سدان‌های مدرن و ایمن

در کنار تولید سوپراسپرت‌های هیجان‌انگیز، مرسدس-بنز همچنان بر روی بازار اصلی خود یعنی خودروهای سدان نیز تمرکز داشت و در این حوزه نیز دست به نوآوری‌های بزرگی زد.
طراحی “پونتون”: خداحافظی با ظاهر پیش از جنگ
مرسدس-بنز با معرفی سری “پونتون” (مدل W120) در سال ۱۹۵۳، انقلابی در طراحی خودروهای سدان ایجاد کرد. تا قبل از این مدل، تمام خودروها طراحی پیش از جنگ را داشتند؛ یعنی گلگیرها، چراغ‌ها و رکاب‌ها قطعاتی جدا از بدنه اصلی بودند. اما در طراحی پونتون، مهندسان برای اولین بار، گلگیرها را به صورت یکپارچه با بدنه طراحی کردند. این سبک طراحی که به “بدنه سه جعبه‌ای” شهرت یافت، نه تنها ظاهر خودروها را بسیار مدرن‌تر، ساده‌تر و آیرودینامیک‌تر کرد، بلکه باعث افزایش استحکام ساختاری و فضای داخلی نیز شد. این سبک طراحی به سرعت به یک استاندارد جهانی در صنعت خودروسازی تبدیل شد.
سری “فین‌تیل” و تولد ایمنی غیرفعال
شاید بزرگترین دستاورد مرسدس-بنز در این دوران، نه در سرعت و نه در تجمل، بلکه در تعریف دوباره مفهوم “ایمنی خودرو” بود. این شرکت با سرمایه‌گذاری عظیم بر روی تحقیق و توسعه، به رهبر بی‌چون و چرای ایمنی در جهان تبدیل شد. بسیاری از این نوآوری‌ها، مدیون نبوغ یک مهندس اتریشی به نام “بِلا بارِنی” بود که به عنوان “پدر ایمنی غیرفعال” (Passive Safety) شناخته می‌شود.
انقلاب فکری بِلا بارِنی: منطقه مچاله‌شونده (Crumple Zone)
تا قبل از بارنی، خودروسازان تصور می‌کردند که یک خودروی ایمن، باید مانند یک تانک، تا حد ممکن سخت و غیرقابل نفوذ باشد. بارنی با آزمایش‌های خود ثابت کرد که این تئوری کاملاً اشتباه است. او مفهوم انقلابی “منطقه مچاله‌شونده” را معرفی کرد. طبق این مفهوم، یک خودروی ایمن باید دارای یک اتاق سرنشین بسیار مستحکم (که او آن را قفس ایمنی می‌نامید) و دو منطقه نرم و مچاله‌شونده در جلو و عقب باشد. در هنگام تصادف، این مناطق نرم، با مچاله شدن مانند یک آکاردئون، تمام انرژی ویرانگر ضربه را جذب کرده و مانع از رسیدن آن به اتاق سرنشین و آسیب دیدن افراد می‌شوند.
اولین خودروی ایمن جهان
مرسدس-بنز برای اولین بار، اصول مهندسی بلا بارنی را در سری مدل‌های W111 که به “فین‌تیل” (Fintail به معنای باله دمی) شهرت داشتند، در سال ۱۹۵۹ به کار گرفت. این سری، اولین خودروهای تولیدی در جهان بودند که به صورت استاندارد با قفس ایمنی مستحکم و مناطق مچاله‌شونده طراحی شدند. این نوآوری، یک نقطه عطف کلیدی در تاریخچه مرسدس بنز و کل صنعت خودروسازی بود و جان میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان نجات داد.

مرسدس بنز 600 “گروسر”: نهایت تجمل، قدرت و مهندسی

در سال ۱۹۶۳، مرسدس-بنز با معرفی مدل 600، که با نام “گروسر” (Grosser به معنای بزرگ) نیز شناخته می‌شود، تعریفی جدید از تجمل و قدرت ارائه داد. این لیموزین باشکوه و دست‌ساز، به پیشرفته‌ترین و گران‌ترین خودروی زمان خود تبدیل شد و مستقیماً رولزرویس را به چالش کشید.
خودروی پادشاهان، دیکتاتورها و ستاره‌های راک
مدل 600 به سرعت به انتخاب اول بسیاری از سران کشورها، پادشاهان، افراد فوق ثروتمند و ستاره‌های مشهور جهان تبدیل شد. لیست صاحبان این خودرو شامل افرادی مانند جان لنون، الویس پریسلی، کوکو شانل و همچنین بسیاری از رهبران و دیکتاتورهای سیاسی در سراسر جهان بود. این خودرو نمادی مطلق از قدرت، ثروت و جایگاه اجتماعی بود.
جادوی سیستم هیدرولیک: راحتی در اوج پیچیدگی
ویژگی منحصربه‌فرد و حیرت‌انگیز این خودرو، استفاده از یک سیستم هیدرولیک بسیار پیچیده و پرفشار (۱۵۰ بار) بود که تقریباً تمام امکانات رفاهی خودرو را کنترل می‌کرد. تنظیم صندلی‌ها در تمام جهات، باز و بسته شدن شیشه‌ها، سیستم تعلیق بادی با قابلیت تنظیم ارتفاع، و حتی باز و بسته شدن درب صندوق عقب، همگی با نیروی silent و روان هیدرولیک کار می‌کردند. این سیستم، حرکتی فوق‌العاده نرم و بی‌صدا را برای خودرو فراهم می‌کرد، اما در عین حال نگهداری از آن بسیار پیچیده و پرهزینه بود. این خودرو همچنین اولین محصول مرسدس پس از جنگ بود که به یک موتور قدرتمند هشت سیلندر (V8) با حجم ۶.۳ لیتر مجهز شد.

ستاره‌ای که متولد شد (بخش پنجم): عصر مدرن، انقلاب دیجیتال و آینده الکتریکی

مقدمه: ورود به عصر جدید و تثبیت جایگاه

معرفی Mercedes Benz با ورود به دهه ۱۹۷۰ و پس از آن، دنیای خودروسازی با چالش‌های جدیدی روبرو شد. بحران‌های نفتی، قوانین سخت‌گیرانه آلایندگی و ایمنی، و ظهور رقبای قدرتمند از ژاپن و آمریکا، تمام تولیدکنندگان را وادار به نوآوری کرد. مرسدس-بنز در این دوران، با یک استراتژی هوشمندانه، نه تنها جایگاه خود را حفظ کرد، بلکه با ایجاد نظم و دسته‌بندی در محصولاتش و معرفی فناوری‌های پیشرو، دامنه نفوذ خود را بیش از پیش گسترش داد. این بخش پایانی از تاریخچه مرسدس بنز، داستان تحول این شرکت از یک سازنده خودروهای لوکس و بادوام، به یک غول فناوری و یک امپراتوری مدرن است. ما در اینجا خواهیم دید که چگونه کلاس‌های مختلف مرسدس-بنز شکل گرفتند، چگونه یک گاراژ کوچک و شورشی به بازوی رسمی قدرت این شرکت تبدیل شد و چگونه این برند با سابقه، خود را برای بزرگترین انقلاب تاریخ صنعت خودرو یعنی حرکت به سوی نیروی محرکه الکتریکی، آماده می‌کند.

تعریف کلاس‌ها: نظم نوین در خانواده مرسدس-بنز

در این دوران، مرسدس-بنز برای ایجاد ساختاری منطقی و قابل فهم برای مشتریان، محصولات خود را در کلاس‌های مختلفی دسته‌بندی کرد که امروزه برای ما کاملاً آشنا هستند.
S-Class: تولد رسمی پادشاه سدان‌های لوکس
در سال ۱۹۷۲، مرسدس-بنز با معرفی مدل W116، برای اولین بار به صورت رسمی از نام “S-Class” (مخفف کلمه آلمانی Sonderklasse به معنای کلاس ویژه) برای سدان پرچمدار خود استفاده کرد. کلاس S همیشه ویترین نمایش آخرین و پیشرفته‌ترین دستاوردهای مهندسی و فناوری مرسدس-بنز بوده است. این شرکت در سال ۱۹۷۸، برای اولین بار در جهان، سیستم ترمز ضد قفل (ABS) را بر روی این مدل ارائه داد. این سیستم یک انقلاب در ایمنی فعال خودرو بود. نسل بعدی این خودرو، یعنی مدل افسانه‌ای W126 که در سال ۱۹۷۹ معرفی شد، این مسیر نوآوری را ادامه داد. مهندسان در این مدل، برای اولین بار در جهان، “کیسه هوای راننده” (Airbag) را به عنوان یک سیستم ایمنی مکمل در کنار کمربند ایمنی عرضه کردند. همچنین سیستم “پیش‌کشنده کمربند ایمنی” نیز برای اولین بار در این مدل به کار گرفته شد. این نوآوری‌های حیاتی، S-Class را به ایمن‌ترین خودروی جهان در زمان خود تبدیل کردند. خودروی باشکوه بنز S500 که در ناوگان شهاب رنت موجود است، نواده مستقیم همین خانواده پرافتخار و پیشگام در ایمنی و تجمل است.
E-Class و C-Class: اسطوره‌های دوام و کیفیت
مرسدس-بنز با تولید سدان‌های سایز متوسط و کامپکت، توانست بخش بزرگی از بازار را تسخیر کند. مدل‌های W123 و جانشین آن W124 (که بعدها به اولین E-Class رسمی تبدیل شد)، نمادهای واقعی “مهندسی بیش از حد” (Over-engineering) هستند. این شرکت این خودروها را با وسواسی باورنکردنی و با هدف حداکثر دوام ساخته بود و داستان کارکردن آن‌ها با بیش از یک میلیون کیلومتر، کاملاً واقعی و رایج است. در اوایل دهه ۱۹۸۰، مرسدس-بنز برای رقابت با ب‌ام‌و سری ۳، مدل 190E (W201) را خلق کرد که به “بچه بنز” مشهور شد. این خودرو با سیستم تعلیق پیشرفته “چند اتصالی” (Multi-link)، تعادلی بی‌نظیر بین راحتی و هندلینگ اسپرت برقرار کرد و تجربه سواری یک مرسدس-بنز را برای طیف وسیع‌تری از مشتریان به ارمغان آورد. این دو کلاس، ستون‌های اصلی موفقیت تجاری و بخش مهمی از تاریخچه مرسدس بنز در عصر مدرن هستند.

داستان AMG: از گاراژ شورشی تا بازوی رسمی قدرت

داستان AMG، داستان اشتیاق، شورش و مهندسی ناب است. این نام، از حروف اول نام خانوادگی دو بنیان‌گذار آن، “هانس ورنر آوفرشت” و “ارهارد ملشر”، و شهر گروس‌آسپاخ گرفته شده است.
“چکش سرخ”: افسانه‌ای که در پیست اسپا متولد شد
آوفرشت و ملشر، دو مهندس سابق مرسدس بودند که شرکت خود را برای تقویت سدان‌های این برند تأسیس کردند. نقطه عطف تاریخ AMG، در سال ۱۹۷۱ و در مسابقه ۲۴ ساعته اسپا رقم خورد. آن‌ها یک سدان بزرگ مرسدس 300 SEL 6.8 را به قدری تقویت کردند که این خودروی قرمز رنگ غول‌پیکر که به “چکش سرخ” مشهور شد، توانست در مقابل خودروهای اسپرت سبک‌وزن رقبا، به مقام دوم مسابقه دست پیدا کند. این پیروزی شگفت‌انگیز، نام AMG را در سراسر جهان بر سر زبان‌ها انداخت.
اتحاد استراتژیک و تولد هیولاهای رسمی
موفقیت‌های AMG ادامه پیدا کرد تا اینکه مرسدس-بنز در دهه ۱۹۹۰ یک قرارداد همکاری رسمی با آن‌ها امضا کرد. این همکاری آنقدر موفق بود که در نهایت شرکت دایملر در سال ۱۹۹۹، سهام اصلی AMG را خریداری کرد و آن را به بازوی رسمی و پرقدرت خود تبدیل نمود. امروزه، تقریباً تمام مدل‌های مرسدس-بنز، یک نسخه AMG نیز دارند که با موتورهای دست‌ساز و بسیار قدرتمند، سیستم تعلیق اسپرت و طراحی تهاجمی، نهایت عملکرد و هیجان را در یک پکیج لوکس ارائه می‌دهند.

انقلاب دیجیتال: MBUX و آینده کابین خودرو

بزرگترین تحول مرسدس-بنز در سال‌های اخیر، در داخل کابین خودروهایش رخ داده است. این شرکت با معرفی سیستم اطلاعات-سرگرمی MBUX، تعریفی جدید از تعامل انسان و ماشین ارائه داد.
MBUX: دستیار صوتی که با شما صحبت می‌کند
قلب این انقلاب دیجیتال، سیستم عامل MBUX (مخفف Mercedes-Benz User Experience) است. مهم‌ترین ویژگی این سیستم، دستیار صوتی هوشمند و پیشرفته آن است که با گفتن عبارت “هِی مرسدس” (Hey Mercedes) فعال می‌شود. شما دیگر نیازی به استفاده از دستورات خشک و از پیش تعیین‌شده ندارید. شما می‌توانید به صورت کاملاً طبیعی و محاوره‌ای با خودروی خود صحبت کنید. برای مثال، کافیست بگویید: “هِی مرسدس، من سردمه” و خودرو به صورت هوشمند، دمای سیستم تهویه را افزایش می‌دهد.
هایپراسکرین (Hyperscreen) و واقعیت افزوده
مرسدس-بنز با حذف دکمه‌های فیزیکی و استفاده از نمایشگرهای بزرگ، کابین‌های خود را متحول کرد. اوج این تفکر، “هایپراسکرین” است؛ یک نمایشگر شیشه‌ای عظیم که تمام عرض داشبورد را می‌پوشاند. یکی دیگر از قابلیت‌های شگفت‌انگیز این سیستم، استفاده از “واقعیت افزوده” (Augmented Reality) برای مسیریابی است. در این حالت، سیستم تصویر زنده دوربین جلوی خودرو را روی نمایشگر نشان می‌دهد و به صورت همزمان، فلش‌های راهنمای مسیر و نام خیابان‌ها را به صورت گرافیکی بر روی این تصویر زنده نمایش می‌دهد.

آینده الکتریکی است: خانواده EQ

بزرگترین چالش پیش روی تمام خودروسازان، گذار به نیروی محرکه الکتریکی است. مرسدس-بنز برای رهبری در این دوران جدید، سرمایه‌گذاری عظیمی را بر روی توسعه خودروهای برقی آغاز کرد.
معرفی برند EQ و استراتژی الکتریکی
مرسدس-بنز برای محصولات تمام الکتریکی خود، یک زیربرند جدید با نام “EQ” را معرفی کرد. حرف E در این نام به معنای “الکتریک” و حرف Q به معنای “هوش” (Intelligence) است. استراتژی این شرکت، ارائه یک معادل الکتریکی برای تمام کلاس‌های اصلی خود است. مدل‌هایی مانند EQC، EQA و پرچمداران EQE و EQS، همگی بخشی از این خانواده رو به رشد هستند.
EQS: S-Class عصر الکتریکی
مدل EQS، پرچمدار الکتریکی مرسدس-بنز و به نوعی، S-Class عصر جدید است. مهندسان این خودرو را از ابتدا بر روی یک پلتفرم کاملاً اختصاصی برای خودروهای برقی ساختند. آن‌ها با طراحی بدنه یکپارچه و کمانی شکل (One-bow design)، EQS را به یکی از آیرودینامیک‌ترین خودروهای تولیدی جهان تبدیل کردند که این موضوع به افزایش برد حرکتی آن کمک شایانی می‌کند. کابین این خودرو با هایپراسکرین عظیم و سکوت مطلق در هنگام حرکت، تعریفی جدید از تجمل مدرن و فناورانه ارائه می‌دهد. این مدل، فصل نهایی و فعلی در تاریخچه مرسدس بنز است.

نتیجه‌گیری نهایی: ستاره‌ای که همچنان راه را نشان می‌دهد

ما در این راهنمای جامع ۵ بخشی، سفری به بیش از ۱۳۰ سال تاریخ پرفراز و نشیب داشتیم. ما داستان را با دو مهندس نابغه در گاراژهای کوچکشان آغاز کردیم و به خودروهای الکتریکی هوشمندی رسیدیم که با شما صحبت می‌کنند. نخ تسبیح این تاریخ طولانی، یک کلمه است: “نوآوری”. میراث کارل بنز و گوتلیب دایملر، نه فقط اختراع یک ماشین، بلکه ایجاد یک فرهنگ سازمانی مبتنی بر جستجوی بی‌وقفه برای بهترین بودن، ایمن‌ترین بودن و پیشرفته‌ترین بودن است. این همان فرهنگی است که امروز نیز این شرکت را در مسیر گذار به سمت آینده الکتریکی و خودران، هدایت می‌کند. چه شما به دنبال تجربه شکوه یک بنز S500 باشید، چه هیجان رانندگی با یک مدل اسپرت، این برند همیشه نمادی از برتری بوده است. ما در شهاب رنت مفتخریم که با ارائه مجموعه‌ای از بهترین مدل‌های مرسدس-بنز، به شما این فرصت را می‌دهیم که بخشی از این تاریخچه پرافتخار مرسدس بنز باشید و لذت رانندگی با یک ستاره سه پر را تجربه کنید.